دیکشنری
close fistedness
klos fɪstɪdnəs
فارسی
1
عمومی
::
خشك دستی، خست
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CLOSE A DEAL
CLOSE A SALE
CLOSE AROUND
CLOSE AS TWO COATS OF PAINT
CLOSE AT HAND
CLOSE BUT NO CIGAR
CLOSE BY
CLOSE CALL
CLOSE CHEWER AND A TIGHT SPITTER
CLOSE CORPORATION
CLOSE DOWN
CLOSE ENOUGH FOR GOVERNMENT WORK
CLOSE ENOUGH TO USE THE SAME TOOTHPICK
CLOSE EYES TO
CLOSE FISTED
CLOSE FISTEDNESS
CLOSE FITTING
CLOSE GRAIN
CLOSE GRAINED
CLOSE IN
CLOSE IN FOR THE KILL
CLOSE IN ON
CLOSE OF A PERIOD
CLOSE OFF
CLOSE ON
CLOSE ONE'S EYES TO
CLOSE ONLY COUNTS IN HORSESHOES
CLOSE OUT
CLOSE OUT OF
CLOSE OUT PRICES
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید